رسته‌ها
یک آدمکش اجاره داده میشود
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 14 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 14 رای
برشی از کتاب:
در که زدم، انگار مرده ها توی باغ راه می رفتند که از اصطکاک پاهای استخوانی آنها به روی شن ها، صدای خش خش توهم انگیز و خشکی به گوشم رسید... صدایی از جهنم... از راه رفتن اسکلتها...
در که زدم هیچکس در را به رویم نگشود و باد وحشی مثل سفیر مار، هزاران مار تشنه کویر سوت و کور، از شکاف در بیرون دوید و تن بی احساسش را به چهره ام مالید. تاریکی و سیاهی در بیابان ولو شده بود... جاده را پر کرده بود... و حالا تاکسی قراضه ای که مرا تا دم در آن باغ بزرگ رسانده بود، رفته و جاده تهی شده بود... و باد وحشی تر از همیشه مانند سفیر مارهای تشنه بر سینه دشت می خزید و در گوش من صدا می کرد... بر پیکر آسمان هیچ ستاره ای نبود و دختران خدا، فرشتگان، ستاره ها را با دستهای نرم و سپید خود از سینه آسمان پاک کرده بودند. در آن شب سیاه من مسافری خسته بودم. از راه دور و درازی آمده بودم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
384
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ملا ممدجان
ملا ممدجان
1400/06/08

کتاب‌های مرتبط

فرزانه
فرزانه
5 امتیاز
از 2 رای
فرزندان شیطان
فرزندان شیطان
3.5 امتیاز
از 26 رای
خشم مایک هامر
خشم مایک هامر
4.5 امتیاز
از 12 رای
خفاش در تاریکی پرواز میکند
خفاش در تاریکی پرواز میکند
4.6 امتیاز
از 10 رای
شن های داغ - جلد ۱
شن های داغ - جلد ۱
4.6 امتیاز
از 19 رای
شن های داغ - جلد ۲
شن های داغ - جلد ۲
4.6 امتیاز
از 15 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یک آدمکش اجاره داده میشود

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
یک آدمکش اجاره داده میشود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک